اقتصاد چين بر سر دوراهي
اقتصاد  چين بر سر دوراهي
سخنران:  Dr. Markus Taube   استاد دانشگاه ورزبورگ آلمان

تدوين: مريم اسحاقيان‌پور

استاد راهنما: جناب آقاي دكتر عليرضا حسني

 

كشور چين بعنوان يكي از قطبهاي اقتصادي دنيا دارنده بالاترين رشد اقتصادي و بيشترين صادرات كالا در سالهاي اخير اكنون به مرحله‌اي رسيده است كه فاكتورهاي قديمي ديگر كمكي به رشد آنها نميكند.

در اين‌خصوص پاسخ به چند سئوال اهميت دارد؛

1-  چين چگونه به رشد زياد رسيده است؟

2-  موتور محرك اقتصاد چين چيست؟

شروع رشد اقتصاد اين كشور در زمان عدم توسعه است. زيرا از سطح پائين‌تر راحتتر به رشد اقتصادي ميتوان رسيد.

ستونهاي رشد اقتصاد چين:

1-                      ستون اول نيروي كار ارزان

2-                      جذب سرمايه‌گذاري مستقيم از خارج از كشور

3-    فروش محصولات در خارج از كشور با توجه به اينكه مردم خودش فقير بوده و توان خريد كالاهاي ساخته شده را نداشتند (صادرات).

با تركيب سپرده‌گذاري و سرمايه‌گذاري، ميزان رشد اقتصاد چين و به تبع آن قدرت مالي آنها نيز بالا رفت.

4-     استفاده چين از ساختارهاي سازماني ديگر كشورها. زيرا 30 سال پيش زمانيكه چين مدل خود را اصلاح كرد تازه از سيستم كمونيستي خارج شده چيزي در اينخصوص (تكنولوژي) نداشت.

در حقيقت چين به ويترين كشورهاي ديگر نگاه كرد ببيند كدام موفق‌تر بود آنرا به عاريه گرفت اينها دست به دست هم داده و اين كشور بدون اينكه دچار دست‌انداز شود بتواند رشد اقتصادي داشته باشد.

چين در حال افول:

مفهوم اينكه من نيروي كار ارزان دارم ديگر در چين وجود ندارد. نموداري كه درخصوص افراد 64-15 سال چيني تهيه شدن نشان ميدهد تعداد نيروي كار از 600 ميليون به يك ميليارد افزايش داشته است. در واقع اين كشور به نقطه عطف رسيده است زيرا اين نيروي ارزان كمتر شده و اين كشور ديگر نمي‌تواند حقوقها را پائين نگه‌ دارد

با عنايت به اين موضوع صنايعي كه در چين بودند به ويتنام و بنگلادش و ساير كشورهايي كه نيروي كار زياد دارند وارد ميشود و اين موضوع، ستون نگه‌دارنده اقتصاد چين را بسيار سست نموده است ،همچنين با توجه به توليد بالا اين كشور سهم زيادي در صادرات دارد و چنانچه نخواهد در اين سطح باقي بماند مي‌بايست ساليانه 20% افزايش صادرات داشته باشد. ليكن در حال حاضر به سقف رسيده است زيرا با توجه به كوچك شدن جهان خريداران زيادي براي محصولات چين وجود ندارد و چنانچه نتواند كالا به مريخ صادر كند زمين ديگر گنجايش اين مقدار را ندارد. زيرا حاشيه سود صادرات با ديكته و تقاضا كمتر مي‌شود. محيط زيست آلوده و توان رقابت پائين مي‌آيد. نكته حائز اهميت ديگر اين است كه اقتصاد هر چقدر به بلوغ برسد و پيشرفت كند مدلهاي زيادي براي عاريه گرفتن نيست زيرا هرچقدر اقتصاد شما پيشرفته‌تر مي‌شود تبديل به كوره راه شده و به راحتي نمي‌توان حركت كرد نهايتاً به جايي ميرسيد كه علفزار بلندي است و شما اطراف خودتان را نمي‌بينيد و شروع به خطا كردن مي‌كنيد.

چين در حال حاضر به اين مرحله رسيده است و مي‌بايست مدلهاي بهتري را براي خود بسازد. كه اين مستلزم هزينه، آزمون و خطا است و نهايتاً اشتباهات بيشتري از شما سر مي‌زند.

سقف شيشه‌اي

اقتصاد دنيا تشبيه ميشود به سقف شيشه‌اي – رشد اقتصاد از سطوح پائين صورت پذيرفته است در حقيقت مي‌بينيد كه بالاتر هم هست ولي سقف شيشه‌اي مانع حركت ميشود. بسياري از كشورها به اين سقف شيشه‌اي رسيده‌اند و تنها دو كشور كره و ژاپن از اين مانع عبور كرده‌اند.

راهكارهاي موجود جهت حل معضلات پيش روي:

1-    بايد از صادرات دور شده و به مصرف داخلي برسند زيرا بيشتر افراد در اين كشور در حال حاضر به قدرت خريد بالا دست يافته و با توجه به تركيب بيمه و پس‌انداز خوب، افراد ميانسال به بالا علاقمند به كسب رفاه بيشتر شده‌اند.

2-    صنايع به سوئي برود كه به محيط زيست لطمه كمتري بزند مثلاً استفاده از انرژيهاي تميز (باد و خورشيد)

3-    توجه به اين نكته كه رشد مي‌بايست مبتني بر تكنولوژي و فن‌آوري و صرفه‌جويي در نيروي كار باشد. كه در حال حاضر چين دعوت ميكند از كشورهاي ديگر كه درخصوص تكنولوژيهاي برتر در اين كشور سرمايه‌گذاري كنند ليكن اين كافي نيست خود مي‌بايست اين تكنولوژيها را داشته باشد. مثال بارز و روشن در اينخصوص صنعت خودروسازي چين است. اين كشور بايد بداند كه موفقيت شركت BMV در فروش بالاست در حقيقت رشد آن در زمينه تكنولوژي به 100 سال قبل برمي‌گردد بدين جهت است كه شركت توانسته با اتكاي به آن به رشد بالا برسد. حال آنكه كشوري مانند چين بايد كار جديدي انجام دهد تا به پيشرفتش ادامه دهد. مثلاً در صنايعي مانند نانو تكنولوژي ، ژنتيك و يا توليد خودروي الكتريكي (كه مورد آخر گزينه بسيار خوبي است) زيرا در اين كشور ماشينهاي بنزيني آنقدر زياد نيست كه مجبور شوند پمپ بنزينها را از بين ببرند. صنايع معدني ارزان و شركتهاي بزرگ توليد باتري را نيز دارند. لذا شانس موفقيت در اين‌خصوص بالاست. ليكن تاكنون موفق نبوده و در نتيجه از حركت جهشي آن (قورباغه‌اي) نيز هنوز نتيجه ملموسي بدست نيامده و بدين جهت اين روش را رها كرده‌اند.

نتيجه:

مشكل اصلي اقتصاد چين هنوز حل نشده و ادامه دارد درست است كه در حال حاضر به يك ثبات رسيده است. و ركود نمي‌كند ولي پيشرفت قابل ملاحظه‌اي نيز ندارد. دولت چين كنترل زيادي بر اقتصاد اين كشور داشته لذا اگر بخواهد به ياد گرفتن ادامه دهد مديريت شركتي و سازماني بايد قاطع باشد براي كپي كردن كه البته به نظر آينده اين كشور با توجه به ادامه روش قديمي و روند ناكارآمد فعلي روشن به نظر نمي‌رسد پس در پاسخ به اين سئوال كه آيا چين مي‌تواند روزي به ژاپن و كره جنوبي برسد مي‌بايست نظر آنان را به شعار معروف فيلم پيشتازان فضا معطوف نمود كه مي‌گويد:

To boldly go where no man has gone be fore

بايد به جايي قدم برداريد و برويد كه كسي تا بحال نرسيده است.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 14 خرداد 1393برچسب:,ساعت 17:16 توسط حدیثه صادقی،فاطمه پور حسینی| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com